در این مضیق تفکر ز هاتف غیبی به گوش جان من آمد یکی خجسته ندا
که ای ضمیر تو از حاصلات کن غافل ندانی این قدر و خویش را نهی دانا
حصول گردش چرخ بلند و سیر نجوم غرض ز مبدا ارکان و فطرت اشیا
وجود قدسی این پادشاه دادگر است پناه دین محمد امین ملک خدا
جمال دولت و دنیا و دین ابواسحاق خدایگان منوچهر چهر دارا را
قضا شکوه قدر قدرت زمانه توان فلک مهابت گردون سریر مهر سخا
صریر خامهٔ او مشرف خزانهٔ غیب ضمیر روشن او کاشف رموز سما