دهان غنچهٔ دولت به طلعتش خندان زبان سوسن نصرت به مدحتش گویا
جهان پناها گر امر نافذت خواهد به یک اشاره عالی که هست عقده گشا
دماغ دهر ز سوادی شب کند خالی خلاص بخشد خورشید را ز استسقا
همیشه تا که ز تاثیر هفت و چار بود حصول پنج حواس و سه روح و هفت اعضا
از این سه پنج ترا کام و نام حاصل باد به رغم حاسد ملعون در این سپنج سرا
مدام رای هنرپرور تو حکم روان همیشه طبع سخا پیشهٔ تو کامروا
هزار عید برانی به کامرانی و عیش هزار سال بمانی هزار معنی را (کذا)