گربه در پیش من چو سگ باشد که شود روبرو بمیدانا
گربه این را شنید و دم نزدی چنگ و دندان زدی بسوهانا
ناگهان جست و موش را بگرفت چون پلنگی شکار کوهانا
موش گفتا که من غلام توام عفو کن بر من این گناهانا
مست بودم اگر گهی خوردم گه فراوان خورند مستانا
گربه گفتا دروغ کمتر گوی نخورم من فریب و مکرانا